واخزیدنلغتنامه دهخداواخزیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) بجایی درشدن .- درهم واخزیدن ؛ بهم چسبیدن : هر دو درهم واخزیدند از نشاطجان به جان پیوست آندم ز اختلاط.مولوی .