واریزهdebrisواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه انباشت سطحی مواد سستی که از راههای شیمیایی و مکانیکی از تودههای سنگ جدا شده باشد
واریزۀ آتشفشانیvolcanic debri, volcanic rubbleواژههای مصوب فرهنگستانبِرِشی آتشفشانی (volcanic breccia) که سخت نشده است
وورجهلغتنامه دهخداوورجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) ورجه . وورجک . ورجک . ورجکه .جست وخیز خاصه در اطفال . رجوع به ورجه و ورجه شود.
عروسک ورجهوورجهایjigging puppetواژههای مصوب فرهنگستانعروسکی که از میان سینۀ آن نخی رد میشود که یک سر آن به یک شیء ثابت و سر دیگر آن به دست نوازندۀ دورهگرد متصل است و با حرکت دست نوازنده و نخ حرکت میکند
واریزۀ آتشفشانیvolcanic debri, volcanic rubbleواژههای مصوب فرهنگستانبِرِشی آتشفشانی (volcanic breccia) که سخت نشده است
پودۀ آبسنگیreef detritus, reef debrisواژههای مصوب فرهنگستانواریزهای که از فرسایش آبسنگ به وجود میآید
داغِ شویهswash mark, wave line, wave mark, debris lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی از ماسه یا واریزه که براثر پیشروی موج بر روی ساحل به وجود میآید
پرشدگی دهانۀ آتشفشانcrater fillواژههای مصوب فرهنگستانگدازۀ منجمدشده در کف دهانۀ آتشفشانی که با اخگره و واریزههای حاصل از هوازدگی همراه است
استخوانلایهbone bedواژههای مصوب فرهنگستانهر لایۀ رسوبی که از قطعات استخوان، دندان، فلس، پیخال و دیگر واریزههای آلی تشکیل شده است
فوران مرکزیcentral eruptionواژههای مصوب فرهنگستانپرتاب واریزه و جریانهای گدازه از نقطهای مرکزی که به تشکیل آتشفشانی کمابیش متقارن منجر میشود