وازنش برجاde facto refuse 1واژههای مصوب فرهنگستانرها کردن دستساختهها در زمان متروک شدن محوطة استقراری یا کارجا
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.
وازنشلغتنامه دهخداوازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.