لغتنامه دهخدا
واقف گشتن . [ ق ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) از چیزی خبردار شدن . (آنندراج ). مطلع شدن . خبردار گشتن . دریافتن . واقف شدن . (ناظم الاطباء). واقف گردیدن . آگاه شدن . آگاه گشتن . آگاه گردیدن . خبردار گردیدن . خبردار شدن . باخبر شدن . باخبر گشتن . مطلع گردیدن . مطلع گشتن . اطلاع حاصل