ویژههَماییtopical meetingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردهمایی که بهمنظور خاصی برای بررسی یکی از مسائل روز تشکیل میشود و معمولاً تعداد محدودی متخصص در آن شرکت میکنند
وحماءلغتنامه دهخداوحماء. [ وَ ] (ع ص ) (المراءةالَ ...) زن ویاری : و قوة هذا الشراب قابضة و هو مقو للمعدةالمسترخیة و المراءة الوحماء. (ابن بیطار ج 1 ص 71).
وحمیلغتنامه دهخداوحمی . [ وَ ما ] (ع ص ) زن آبستن نیک آزمند به خوردن چیزی . ج ، وِحام ، وَحامی ̍. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- امثال :وحمی و لاحبل . (ناظم الاطباء).
وهمیلغتنامه دهخداوهمی . [ وَ می ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به وهم . (اقرب الموارد). خیالی . || بر جزئی که با وهم درک میشود اطلاق میگردد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || گاهی اطلاق میشود بر آنچه قوه ٔ متخیله از پیش خود آن را درست کرده باشد و مانند محسوسات باشد. خلاصه اینکه اختراع خود متخیله باشد چنانکه