گوهرزایلغتنامه دهخداگوهرزای . [ گ َ / گُو هََ ] (نف مرکب ) آنکه گوهر زاید. گوهرزاینده . گوهرخیز. که گوهر برآورد : نگویمت چو زبان آوران رنگ آمیزکه ابر مشک فشانی و بحر گوهرزای . سعدی .مطلع برج سعادت فلک
گورزالغتنامه دهخداگورزا. (ن مف مرکب ) کوتاه قد. قصیرالقامه . کوتوله . رجوع به فرهنگ نظام شود.- مثل گورزاها ؛ با قدی کوتاه . (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1853). رجوع به گورزاد شود.
گوریزیالغتنامه دهخداگوریزیا. [ گ ُ ] (اِخ ) گریتز (گرتز ) سابق . شهری از ایتالیا (ونه تی ) که در کنار رودخانه ٔ ایزونزو در مرز یوگسلاوی واقع است . جمعیت آن 42100 تن است . شارل دهم در سال 1836 م . در آنجا مرد. از سال <span class=