وحاد وحادلغتنامه دهخداوحاد وحاد. [ وُ دَ وُ دَ ] (ع ق مرکب ) یک یک دخلوا وحاد وحاد؛ یعنی یک یک درآمدند. (ناظم الاطباء).
وعاطلغتنامه دهخداوعاط. [ وِ ] (ع اِ) گُل سرخ یا گل زرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گل زرد، و گویندگل سپید. (مهذب الاسماء). گل سرخ ، و گویند گل زرد، وقول اخیر اصح است . (اقرب الموارد از تاج العروس ).
وهادلغتنامه دهخداوهاد. [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وَهدة. زمین های پست و هموار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). زمینهای پست و نشیب . (آنندراج ). رجوع به وهدة شود. || ج ِ وَهد. (منتهی الارب ). رجوع به وهد شود.
وهاطلغتنامه دهخداوهاط. [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وهطة (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، به معنی زمین پست مغاک . (آنندراج ). و رجوع به وهطة شود.