وصایةلغتنامه دهخداوصایة. [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) اندرز. (منتهی الارب ). وصیت . (اقرب الموارد). || شاخ خرما که بدان پشتواره بندند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، وَصا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص )وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن . (ناظم ال
وصایةلغتنامه دهخداوصایة. [ وُ ی َ ] (ع اِمص ) اسم است وصیت را. (منتهی الارب ). وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به وصیت شود.
دولفین بطریشکل بورنئوییLagenodelphis hoseiواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با بالههای شنا و پشتی کوچک و نوکتیز
فنجانampulla, ampulla osseaواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی فنجانیشکل در یکی از دو سر مجاری نیمدایرهای گوش داخلی
مقدارسنجی 2assayواژههای مصوب فرهنگستان[شیمی] تعیین مقدار کمی یا کیفی اجزای یک ماده [علوم دارویی] تعیین مقدار هریک از اجزای دارویی موجود در فراورده متـ . تعیین مقدار
بالگرد هجومیassault helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که از آن در جابهجایی نیروهای هجومی خودی برای درگیری با نیروهای دشمن و حمله به آنها یا تصرف و حفظ عوارض حساس منطقة عملیات استفاده میشود
بالوصایةلغتنامه دهخدابالوصایة. [ بِل ْ وَ / وِ ی َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + وصایة). وصایةً. بطور وصیت . و رجوع به وصیت شود.
وصالغتنامه دهخداوصا. [ وَ ] (ع اِ) ج ِ وَصایَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وصایة شود. || ج ِ وصاة.(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وصاة شود.
بالوصایةلغتنامه دهخدابالوصایة. [ بِل ْ وَ / وِ ی َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + وصایة). وصایةً. بطور وصیت . و رجوع به وصیت شود.