وصلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، چسباننده، پیونددهنده، رابط، ملتحمه، الحاقی، سیمی، منسجم ریسیده، رشته، الیافدار [اسم:] کلید برق، سوئیچ، منگنه، پانچ، بستهکننده جوشکار
پوشللغتنامه دهخداپوشل . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دهشال بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان ، واقع در ده هزارگزی شمال خاور آستانه و سه هزارگزی دهشال . جلگه ، معتدل و مرطوب . دارای 200تن سکنه . آب آن از استخر و نهر. محصول آنجا برنج و ابریشم و کنف ، شغل اهالی
تشکیلدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت تشکیلدهنده، متعلقه، لاینفک، داخلی، ذاتی ترکیب کننده، ترکیبدهنده، چسباننده، وصلکننده سازمانی
الیافدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لیافدار، پشمی، نخی، ابریشمی، کُرکی، نخمانند ریش، نخنما ابریشمین، زهی، سیمی، رشتهای، پیوندی، وصلکننده
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش ارتباط، انسجام وسیلۀ اتصال: هویه، دستگاهجوشکاری، منگنه، پانچ، چسب، چفت، بستهکننده، وصلکننده▼ مفصلبندی