وضعیت اتاقroom statusواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات مربوط به هر یک از اتاقهای مهمانخانه از نظر ذخیرة جا و خانهداری
ودیعتلغتنامه دهخداودیعت . [ وَ ع َ ] (از ع اِمص ، اِ) ودیعة. امانت . (غیاث اللغات ). امانت و زنهار و هر چیزی که به کسی بسپارند و در نزد وی امانت گذارند و با نهادن و سپردن و گذاردن ترکیب شود : ور ودیعت نهند مال یتیم نزد ایشان غنیمت انگارند.
وضیعتلغتنامه دهخداوضیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِ) مأخوذ از وضیعة عربی ، آنچه از چیزی کم کنند و فروافکنند. || بهای کم کرده . رجوع به وضیعة شود.
وضعیتلغتنامه دهخداوضعیت . [ وَ عی ی َ ] (از ع ، اِ) طرز استقرار. (فرهنگ فارسی معین ). || موقع. موقعیت : وضعیت اجتماعی ، وضعیت سیاسی . توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست . (از یادداشتهای قزوینی ).
وضعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیballgame, case, circumstance, configuration, footing, going, position, setup, situation, tone, way
گزارش وضعیت اتاقroom status reportواژههای مصوب فرهنگستانگزارشـی از وضعیت اتاقهای خالی و آماده که برای متصدی و کارکنان پیشخان مهمانخانه تهیه میشود
مغایرتهای وضعیت اتاقroom status discrepancyواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین توصیف بخش خانهداری از وضعیت اتاقها با اطلاعاتی که متصدی و کارکنان پیشخان از وضعیت آنها برای تخصیص اتاق به مهمانان در اختیار دارند
بازرس اتاقroom inspectorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وضعیت اتاقهای مهمانخانه/ هتل را بعد از نظافت برای پذیرش مهمان جدید بازبینی میکند
گزارش مغایرتهاroom variance reportواژههای مصوب فرهنگستانفهرستی از مغایرتهای موجود بین گزارش بخش خانهداری و اطلاعات پیشخان از وضعیت اتاقها و همچنین اتاقهایی که به نرخ رسمی فروخته نشدهاند
متصدی پیشخانfront desk agentواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کارمندان پیشگاه که عمدتاً به امور ثبتنام میپردازد، اما مسئولیتهای دیگر او شامل کارهای پیش ثبتنام و هماهنگی وضعیت اتاقها و امور پستی و رسیدگی به پیامها و ارائۀ اطلاعات میشود
وضعیتلغتنامه دهخداوضعیت . [ وَ عی ی َ ] (از ع ، اِ) طرز استقرار. (فرهنگ فارسی معین ). || موقع. موقعیت : وضعیت اجتماعی ، وضعیت سیاسی . توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست . (از یادداشتهای قزوینی ).
وضعیتدیکشنری فارسی به انگلیسیballgame, case, circumstance, configuration, footing, going, position, setup, situation, tone, way
وضعیتلغتنامه دهخداوضعیت . [ وَ عی ی َ ] (از ع ، اِ) طرز استقرار. (فرهنگ فارسی معین ). || موقع. موقعیت : وضعیت اجتماعی ، وضعیت سیاسی . توضیح اینکه این کلمه را فارسی زبانان از وضع عربی ساخته اند. بعضی این کلمه را غلط پندارند، و غلط نیست . (از یادداشتهای قزوینی ).
بازبینی وضعیتstatus reviewواژههای مصوب فرهنگستانبررسی وضعیت پروژه و بحث دربارة انحرافها و تأیید اصلاحات انجامشده
چرخشنمای وضعیتattitude gyroواژههای مصوب فرهنگستانابزاری چرخشنمابنیان که وضعیت جسم پرنده را نسبت به سامانۀ مختصات مرجع تا 360 درجه نشان میدهد