وعیلغتنامه دهخداوعی . [ وَ عا ] (ع اِ) وَعْی . خروش و فریاد یا به خصوص بانگ سگ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وعیلغتنامه دهخداوعی . [ وَ عی ی ] (ع ص ) فرس وعی ؛ اسب درشت اندام سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || حافظ زیرک و دانا. (از اقرب الموارد).
وعیلغتنامه دهخداوعی . [ وَع ْی ْ ] (ع اِ) ریم و زردآب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرک و ریم و زردآب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خروش و فریاد یا به خصوص بانگ سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || چاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): ما له عنه وع
وعیلغتنامه دهخداوعی . [ وَع ْی ْ ] (ع مص ) نگاه داشتن . (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || یاد گرفتن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گرد کردن . || به شدن استخوان شکسته بر کجی . || ریم کردن جراحت . || گرد آمدن ریم . (منتهی الارب ) (آنندرا
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
واگوییcalling outواژههای مصوب فرهنگستانبازخوانی دادههای گفتاری بهوسیلۀ خدمه یا ناظر زمینی برای کمک به خلبان یا دیگر خدمه
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
کار اصطلاحشناسی موردی،واژهگزینی موردیad hoc terminology workواژههای مصوب فرهنگستانحل مسائل جاری اصطلاحشناسی نظیر جستوجوی واژههای جدید و معادلها و مترادفها
وعیبلغتنامه دهخداوعیب . [ وَ ] (ع ص ) (بیت ...) خانه ٔ فراخ . || جاء الفرس برکض و عیب ؛ به نهایت کوشش دوید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وعیدلغتنامه دهخداوعید. [ وَ ] (ع اِ) وعده ٔ بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعده ٔ خوب است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعیدز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی .این همه آمد شد و وعد و وعید<b
وعیدلغتنامه دهخداوعید. [ وَ ] (ع مص ) بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). تهدید. (اقرب الموارد). || وعده ٔ بد کردن . (از اقرب الموارد).
وعیرلغتنامه دهخداوعیر. [ وَ ] (ع ص ) دشوار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سخت و صعب و دشوار. (ناظم الاطباء).
وعیقلغتنامه دهخداوعیق . [ وَ ] (ع اِ) وُعاق . آواز که از شکم ستور آید وقت رفتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آواز شکم اسب . (مهذب الاسماء). || (مص ) آواز کردن شکم اسب وقت راه رفتن . (ناظم الاطباء). شنیده شدن آواز از شکم اسب به هنگام راه رفتن . (اقرب الموارد). و رجوع به وعنق شود.
تَعِيَهَافرهنگ واژگان قرآنآن را حفظ کند -آن را فراگيرد (تعيها از مصدر وعي است ، و وعي به معناي ريختن چيزي در ظرف است ، و مراد از وعي اذن در عبارت "تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ "اين است که مردم داستان حمل کشتي نوح را در گوش و هوش خود جاي دهند و از يادش نبرند ، تا اثر و فايدهاش که همان تذکر و اندرز گرفتن است مترتب شود )
وعیبلغتنامه دهخداوعیب . [ وَ ] (ع ص ) (بیت ...) خانه ٔ فراخ . || جاء الفرس برکض و عیب ؛ به نهایت کوشش دوید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وعیدلغتنامه دهخداوعید. [ وَ ] (ع اِ) وعده ٔ بد. مقابل وعده که نوید و مژده و وعده ٔ خوب است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعیدز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی .این همه آمد شد و وعد و وعید<b
وعیدلغتنامه دهخداوعید. [ وَ ] (ع مص ) بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). تهدید. (اقرب الموارد). || وعده ٔ بد کردن . (از اقرب الموارد).
وعیرلغتنامه دهخداوعیر. [ وَ ] (ع ص ) دشوار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سخت و صعب و دشوار. (ناظم الاطباء).
وعیقلغتنامه دهخداوعیق . [ وَ ] (ع اِ) وُعاق . آواز که از شکم ستور آید وقت رفتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آواز شکم اسب . (مهذب الاسماء). || (مص ) آواز کردن شکم اسب وقت راه رفتن . (ناظم الاطباء). شنیده شدن آواز از شکم اسب به هنگام راه رفتن . (اقرب الموارد). و رجوع به وعنق شود.
حاکم مطوعیلغتنامه دهخداحاکم مطوعی . [ ک ِ م ِ م ُ طَوْ وِ ] (اِخ ) به رسولی از طرف لشکر سلطان مسعود به نزد یاغیان ترکمان و خوارج رفت وباآنکه غلبه با ایشان بوده است آنان را به تسلیم واداشت . رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب صص 584 - 601 ش
خواب مصنوعیلغتنامه دهخداخواب مصنوعی . [ خوا / خا ب ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیپنوتیزم . لختی و بی ارادگی که بر اثر نوعی القاء از طرف دیگری برای شخصی پیدا میشود. رجوع به هیپنوتیزم شود.
جوعیلغتنامه دهخداجوعی . [ ج َ عا ] (ع ص ) مؤنث جوعان . زن گرسنه . (مهذب الاسماء)(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جوعان شود.
خشوعیلغتنامه دهخداخشوعی . [ خ ُ ] (اِخ ) برکات بن شیخ ابی اسحاق ابراهیم شیخ ابوالفضل طاهربن برکات بن ابراهیم دمشقی جیرونی از محدثان است که بسال 510 هَ . ق . متولد شدو بسال 598 هَ . ق . درگذشت . (یادداشت بخط مؤلف ).