وهیژهواژهنامه آزادVehije...vehicle از واژگان پارسى میانه؛ از این دست مى توان چنین داشت: (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیژیدن: با وسیلۀ نقلیه تردد کردن. (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیزش: عمل تردد با وسیلۀ نقلیه.
تایر اصلoriginal equipment tyre,OE tyre, original equipment, OE 2واژههای مصوب فرهنگستانتایری که به سفارش خودروساز ساخته شده است و باتوجهبه مشخصههای خودرو بهترین عملکرد را دارد
خاکهمزنhoeواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای مجهز به تیغه یا دیسک که بر روی شاسی سوار میشود و عملیات خاکورزی ثانویه و کندن علفهای هرز کشت ردیفی را انجام میدهد
وحیةلغتنامه دهخداوحیة. [ وَ حی ی َ ](ع ص ) مؤنث وحی به معنی سریعة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): هو احد السموم الوحیة. (ابن البیطار): ذکاة وحیة؛ ای سریعة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).