ویلیکاواژهنامه آزاداین لغت در شهرستان فسا (استان فارس)، حومه و روستاهای این شهرستان به معنی آویزان به کار می رود در زبان فسایی معنای آویزان می دهد
پولکیلغتنامه دهخداپولکی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به پولک . پولک دار. || که پول دوست گیرد: بچه را نباید پولکی کرد. || که رشوه پذیرد. که عادت به پول گرفتن دارد. آنکه معتاد بپول گرفتن است . مرتشی . رشوه گیر. رشوه خوار. معتاد به رشوه .