پرخاشگرفرهنگ مترادف و متضادپرخاشجو، ستیزهجو، ستیزهطلب، عربدهجو، غوغاگر، غوغایی، فتنهجو، ملامتگر، هنگامهطلب ≠ نوازشگر
همانندسازی با پرخاشگرidentification with the aggressorواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی برای همسان ساختن فرد با کسی که او را تهدید میکند یا با رقیبی که نمیتوان بر او چیره شد
اختلال شخصیت پرخاشگر منفعلpassive-aggressive personality disorder, negativistic personality disorderواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال شخصیت که در آن فرد همواره در مورد خود و دیگران دچار دودلی است و به شکل تعلّل و کلّهشقّی و ناکارآمدی و خلفوعدههای پیدرپی بروز میکند
رخشگرلغتنامه دهخدارخشگر. [ رَ گ َ ] (ص مرکب ) مطرب و مزدور خواننده و سازنده . (ناظم الاطباء). خنیاگر. (از شعوری ج 2 ص 5).
پرخاشگریaggressionواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
پرخاشگری ابزاریinstrumental aggression, operant aggressionواژههای مصوب فرهنگستانعمل خصمانۀ معطوف به تصاحب یا بازپسگیری شیء یا قلمرو یا امتیازی ویژه
پرخاشگری جابهجاشدهdisplaced aggressionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر جهت خصومت از منبع ناکامی یا خشم بهسوی خویش یا یک فرد یا موضوع دیگر
پرخاشگریaggressionواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
پرخاشگری ابزاریinstrumental aggression, operant aggressionواژههای مصوب فرهنگستانعمل خصمانۀ معطوف به تصاحب یا بازپسگیری شیء یا قلمرو یا امتیازی ویژه
پرخاشگری جابهجاشدهdisplaced aggressionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر جهت خصومت از منبع ناکامی یا خشم بهسوی خویش یا یک فرد یا موضوع دیگر
همانندسازی با پرخاشگرidentification with the aggressorواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی برای همسان ساختن فرد با کسی که او را تهدید میکند یا با رقیبی که نمیتوان بر او چیره شد