پرسیاوشانفرهنگ فارسی عمیدگیاهی پایا، با ساقههای باریک و تیرهرنگ و برگهای ریز که در جاهای مرطوب و سایهدار میروید. برگهایش دارای اسید گالیک و اسید تانیک و مادهای تلخمزه است و مصرف دارویی دارد.
پرسیاوشانفرهنگ فارسی معین(پَ رْ وُ) (اِ.) گیاهی است پایا از ردة سرخس ها با ساقه های باریک و برگ های ریز که در جاهای گرم و مرطوب می روید.
پرساوشانلغتنامه دهخداپرساوشان . [ ] (اِ) لغت یونانی و بمعنی دواءالصدر است و بفارسی پرسیاوشان و عوام سنبل نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به پرسیاوشان شود.
پرسیاوشیانAdiantaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از پرسرخسسانان (Pteridales) زمینی یا بالاروندۀ رورُست کوچک یا متوسط با ریشهای در خاک که دارای زمینساقۀ بلند و خزنده و اِستِل لولهای (solenostelic) است؛ قسمتهای جوان این گیاه با فلسهایی باریک و تیره و غیرسپری (non-pelate) پوشیده شده است و برگشاخههای (fronds) آنها پایکی بلند به رنگ تیر
پرساپوشنیcirrostratusواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ ابر شفاف تقریباًً سفید، با جلوهای ریسهدار یا صاف، که همه یا بخشی از آسمان را میپوشاند و غالباًً پدیدههای هالهای تولید میکند
شعرالغوللغتنامه دهخداشعرالغول . [ ش َ رُل ْ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است . (از اقرب الموارد). شعرالجن . پرسیاوشان . (ازناظم الاطباء). پرسیاوشان . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ). رجوع به شعرالارض و پرسیاوشان شود.
کثیرالشعرلغتنامه دهخداکثیرالشعر. [ ک َ رُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) پرسیاوشان . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به پرسیاوشان شود.