پرهزینه ـ پرفروشblockbuster, big-budgetواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با هزینۀ زیاد و تبلیغات فراوان ساخته میشود و غالباً پرفروش است
رهزنیلغتنامه دهخدارهزنی . [ رَ زَ ] (حامص مرکب ) راهزنی . عمل و صفت راهزن و رهزن . (یادداشت مؤلف ) : نه مردی است این دزدی و رهزنی بدین کار واپس تر از هر زنی . فردوسی .رجوع به رهزن و راهزنی شود.- رهزنی کردن </sp
پرهزینه ـ پرفروشblockbuster, big-budgetواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با هزینۀ زیاد و تبلیغات فراوان ساخته میشود و غالباً پرفروش است
مسئلۀ پایبندیcommitment problemواژههای مصوب فرهنگستاناعتبار قول و پیمان خصوصاً در مواقعی که التزام قانونی ناممکن یا پرهزینه است
سامانۀ مدیریت روسازیpavement management system, PMSواژههای مصوب فرهنگستانبرنامۀ رایانهای برای تحلیل و ترمیم چالهها در فواصل زمانی مناسب و بهصرفه و جلوگیری از تعمیرات گسترده و پرهزینه
فیلم حماسیepic film, film epicواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی با زمینۀ تاریخی، بهویژه جهان باستان، یا هرنوع فیلم پرهزینه که با شیوههای تولیدی و فنّاوری نوین ساخته میشود
سنگینفرهنگ مترادف و متضاد۱. وزین، پروزن، گران ≠ سبک ۲. ثقیل، درشت، گرانبار ۳. باوقار، جاافتاده، رزین، متین، موقر ≠ جلف، سبک ۴. بدگوار، دیرهضم ≠ خوشگوار ۵. دشخوار، دشوار، تحملناپذیر، غیرقابل تحمل ۶. زننده ۷. پرقیمت، گران، گرانبها، قیمتی ۸. پرهزینه، مجلل
پرهزینه ـ پرفروشblockbuster, big-budgetواژههای مصوب فرهنگستانفیلمی که با هزینۀ زیاد و تبلیغات فراوان ساخته میشود و غالباً پرفروش است