پرینلغتنامه دهخداپرین . [ پْری / پ ِ ی ِ ] (اِخ ) نام شهری از آسیای صغیر قدیم (یونیه ) مقابل جزیره ٔ شامُس ، بین کوه میکال و مصب مآندر در ساحل دریا. این شهر دو بندر معمور داشت و اطلال آن اکنون نزدیک دهکده ٔ سامسون بجانب شمال غربی دیده میشود.
پرینلغتنامه دهخداپرین . [ پْری ُ / پ ِ ی ِ ] (اِخ ) نام شهر قدیم یونیه زادبوم بیاس فیلسوف که غالباً او را بنام فیلسوف پری ین خوانند. این محل اکنون سامسون نام دارد.
پرینلغتنامه دهخداپرین . [ پْری ُ / پ ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) جنسی از طیور پالمی پد از خانواده ٔ پوفی نیده که در دریای جنوبی منتشرند.
پرینلغتنامه دهخداپرین . [ پْری ُ / پ ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) جنسی از حشرات کُلئوپتر درازشاخ . نوع کامل تیره ٔ پریونینه که در نیمکره ٔ شمالی منتشرند.
رینگ روغن پیستونoil control ring, oil scraper ring, scraper ring, oil ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگی که در پایینترین شیار پیستون قرار دارد و مانع از نفوذ روغن به محفظۀ احتراق میشود و در حرکت روبهپایین پیستون، روغن را از دیوارۀ سیلندر پاک میکند متـ . حلقۀ روغن پیستون، رینگ روغن، حلقۀ روغن
دهانۀ رینگpiston ring end gap, piston ring gap, ring gapواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ بین دو سر رینگ پیستون متـ . دهانۀ حلقه
رینگ پیستونpiston ring, ring 2واژههای مصوب فرهنگستانهریک از حلقههای فلزی که در یکی از شیارهای روی دیوارۀ خارجی پیستون قرار دارد تا از نفوذ روغن به محفظۀ احتراق یا درزبندی محفظۀ احتراق جلوگیری کند متـ . حلقۀ پیستون
رینگ پیستون مهارشدهpinned piston ring, pinned ringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رینگ پیستون که با استفاده از مهار رینگ پیستون از حرکت چرخشی آن در داخل شیار پیستون جلوگیری میکنند متـ . حلقۀ پیستون مهارشده
رینگ تراکم پیستونpiston compression ring, compression ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگی که در بالاترین شیار پیستون قرار دارد و سبب آببندی محفظۀ احتراق و انتقال حرارت از پیستون به بدنۀ سیلندر میشود متـ . حلقۀ تراکم پیستون، رینگ تراکم، حلقۀ تراکم
پرینتلغتنامه دهخداپرینت . [ پ ِ ] (اِخ ) نام قدیم قصبه ٔ ارکلی بر ساحل روملی به مرمره که بعدها به هراکلیا موسوم شد. این ناحیه از متفقین جمهوری آتن بود و در برابر فیلیپ مقدونی دیری مقاومت کرد و در آخر بسال 341 م . فیلیپ آنجا را تسخیر کرد. الکبیادس در دومین تبعی
پرینهلغتنامه دهخداپرینه . [پ َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) (از پری بمعنی پریر و اینه که علامت نسبت است چون ی و یین ) پریروزی . پریروزینه .
پرینترفرهنگ فارسی معین(پِ تِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه خروجی رایانه که اطلاعات نوشتاری یا نگاره ای را بر سطح کاغذ یا مواد دیگر چاپ کند، چاپگر. (فره )
پرینافرهنگ نامها(تلفظ: parinā) (واژه مرکب از پر = نرمی و لطافت + ین نسبت + الف اسم ساز) به معنای ' به نرمی و لطافت پر'.
پترنیلغتنامه دهخداپترنی . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) یا پرین یا پرنل . دوشیزه ٔ شهید در قرن اول میلادی . وی بموجب اساطیر دینی دختر سن پیر است و ذکران وی در 30 ماییوس واقع است .
پالفاتلغتنامه دهخداپالفات . [ ل ِ ] (اِخ ) عالم صرف و نحو یونانی .مولد او پارُس یا پرین . وی ظاهراً در دوره ٔ امپراطوری روم زندگی میکرد. و رساله ای در باب اساطیر بنام مسائل باورنکردنی دارد که خلاصه ای از آن در دست است .
سالیسیلات دانالژینلغتنامه دهخداسالیسیلات دانالژین . (فرانسوی ، اِ مرکب )326=O3,C11H12N2OC4Hیا سالی پیرین یا سالیسیلات دانتی پیرین بصورت متبلور است .بیرنگ و بی بو میباشد. مزه ٔ آن ابتدا تلخ و بعد شیرین
نبللغتنامه دهخدانبل . [ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) نوبل . آلفرد برنارد. از دانشمندان و مکتشفان بزرگ جهان و مبتکر جایزه ٔ نبل است . وی به سال 1833 م . در سوئد تولد یافت . پدرش امانوئل ، مهندس ساختمان بود. آلفرد نبل باآنکه تحصیلات کلاسی مرتبی نداشت اما به برکت هوش و پشت
پرینتلغتنامه دهخداپرینت . [ پ ِ ] (اِخ ) نام قدیم قصبه ٔ ارکلی بر ساحل روملی به مرمره که بعدها به هراکلیا موسوم شد. این ناحیه از متفقین جمهوری آتن بود و در برابر فیلیپ مقدونی دیری مقاومت کرد و در آخر بسال 341 م . فیلیپ آنجا را تسخیر کرد. الکبیادس در دومین تبعی
پرینهلغتنامه دهخداپرینه . [پ َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) (از پری بمعنی پریر و اینه که علامت نسبت است چون ی و یین ) پریروزی . پریروزینه .