سخولغتنامه دهخداسخو. [ س َ خ َ ] (اِخ ) تلفظ عربی زاخاو، مستشرق معروف آلمانی است . رجوع به زاخائو شود.
سخولغتنامه دهخداسخو. [ س َخ ْوْ ] (ع مص ) خاکستر آتش از دیگدان بیرون کردن تا جای آتش فراخ شود. (المصادر زوزنی ). افروختن آتش را زیر دیگ به بیرون آوردن خاکستر از دیگدان ، یا عام است . (منتهی الارب ). رجوع به سَخْی شود.
شیخولغتنامه دهخداشیخو. [ ش َ ] (اِخ ) الاتابکی ، سیف الدین العمری . صاحب مسجدی که اکنون به نام وی در قاهره معروف است . (تاج ص 156).
شیخولغتنامه دهخداشیخو. [ ش َ ] (اِخ ) الاب لویس (1859 - 1927 م .). از نصارای جزیره (یعنی بین النهرین ). اسم حقیقی او از قرار تقریر معجم المطبوعات العربیه رزق اﷲبن یوسف بن عبدالمسیح بن یعقوب بن عبدالمسیح بوده و من نمیدانم شیخو
لویس شیخولغتنامه دهخدالویس شیخو. [ ش َ ] (اِخ ) الاب الیسوعی . منشی مجله ٔ «المشرق » در بیروت و یکی از مؤلفان پرکار. در ماردین به سال 1275 هَ . ق . 1859/ م . به دنیا آمد و به شام انتقال کرد و در مدرسه ٔ آباءیسوعیین غزیر (به لبنان
سخنلغتنامه دهخداسخن . [ س ُ خ ُ / س ُ خ َ / س َ خ ُ / س َ خ َ ] (اِ) سخون . پهلوی «سخون » «اونوالا 116» و «سخون » (کلمه ، لفظ، عبارت )، از اوستا «سخور» (اعل