پسراندگیback thrustواژههای مصوب فرهنگستانگسلش رانـدگی در یک کمـربند چیـن ـ راندگی که در خلاف جهت عمومی راندگیها شیب دارد و سبب جابهجایی سنگها به سوی پسبوم کمربند میشود
پیشروندگیprogressive motilityواژههای مصوب فرهنگستانحرکت فعال و روبهجلوی زامه که برحسب درصد بررسی میشود
پس روندهلغتنامه دهخداپس رونده . [ پ َ رَ وَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پس رو. پی رو. تَبع. تابع. تبیع : و دبران را نیز تابعالنجم خوانند، ای پس رونده پروین . (التفهیم ).
پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقبافتاده، عقبمانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
مذهبةلغتنامه دهخدامذهبة. [ م َ هََ ب َ ] (ع اِمص ) دورکردگی . راندگی . (ناظم الاطباء). رجوع به مَذهَب شود.