شی وارگیواژهنامه آزادهمچون شیء تبدیل شدن به شیء (کسی یا چیزی) شیءوارگی افراد درجایی مثال:خانه عروسک، یک مجموعه از تمثیل هایی درموردِ شیء وارگی ومطیع سازیِ زنان بود
الگوی ورگهbeam mould/ beam moldواژههای مصوب فرهنگستانالگویی که انحنا و طول هر ورگة شناور را نشان میدهد
تیرک نیمعرضیhalf breadth staffواژههای مصوب فرهنگستانهریک از تیرکهایی که از آنها برای علامتگذاری اندازة نصف طول ورگهها استفاده میشود
چارَک شناورship's quarter, quarter 2واژههای مصوب فرهنگستانحدِّفاصل پاشنه تا ورگه در هریک از دو سوی میانخط (centre line)
عمق داخلیmoulded depth/ molded depth, depth mouldedواژههای مصوب فرهنگستانعمق داخلی که از خط مبنا تا زیر ورگة عرشه در وسط کشتی اندازهگیری میشود