کلاهک ترکشزاfragmentation warheadواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که پس از انفجار، اشیای جامد و ریزی از آن رها میشود و باعث انهدام یا آسیب هدف میشود
کلاهک نفوذگرbroach warheadواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بمب یا موشک با دو کلاهک بههمپیوسته برای نفوذ به بدنۀ زره یا سازۀ مستحکم
ورادلغتنامه دهخداوراد. [ وَرْ را ] (ع ص )آینده بر آب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و آن برای مبالغه است . ج ِ، ورادون . (از اقرب الموارد). || باغبان . (ناظم الاطباء).
ورادلغتنامه دهخداوراد. [ وِ ] (ع اِ) اوراد. وُرد. ج ِ وَرد، به معنی اسب گلگون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || به معنی گل هردرخت و غالب گل سرخ . (آنندراج ). رجوع به ورد شود.