روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
پولیالغتنامه دهخداپولیا. (اِخ ) دهی ازدهستان حومه ٔ بخش اشنویه شهرستان ارومیّه ، واقع در 4 هزارگزی شمال خاوری اشنویه و سه هزارگزی شمال باختری راه ارابه رو نالیوان . کوهستانی ، سردسیر،دارای 120تن سکنه . آب آن از چشمه ،محصول آنج
پولینلغتنامه دهخداپولین . [ پ ُ ی َ ] (فرانسوی ، ص نسبی ) در باب عملی اطلاق میشد که بوسیله ٔ آن طلبکاری می توانست الغای حکمی را که بدهکاری برای اثبات حق خود بتقلب صادر کرده است بخواهد.
پولینلغتنامه دهخداپولین . [پ ُ] (اِخ ) رجوع به بناپارت شود. || یکی از قهرمانان «پولیوکت » داستان حزن انگیز «کرنی ».
پولیپفرهنگ فارسی عمیدبرآمدگی گوشتی در غشای مخاطی معده، رودۀ بزرگ، مثانه، رحم، یا بینی که ممکن است سبب تولید سرطان شود.
چراغ اللـهفرهنگ فارسی عمیدپولی که به درویش یا نقال میدهند؛ پولی که درویش یا نقال معرکهگیر از مردم میگیرد.