پویانماییanimationواژههای مصوب فرهنگستانشیوۀ فیلمسازی که در آن به تصاویر معمولاً نقاشیشده و اجسام بیحرکت تحرک بخشیده شود
حبابکpop upواژههای مصوب فرهنگستانبرنگاشت یا تصویری که ازطریق پویانمایی برای لحظهای بر روی تصویر ظاهر و سپس محو میشود
بریدهنقشcut outواژههای مصوب فرهنگستاناَشکال کوچک بریدهشده از کاغذ یا مقوا یا چوب یا مواد دیگر که در پویانمایی از آنها استفاده میشود متـ . بریده
انیماتورواژهنامه آزاد یک هنرمند است که با ایجاد تصاویر به نام قاب یا فریم و فریمهای کلیدی که شکل یک توهم حرکتی به نام پویانمایی که با سرعت بالایی نمایش داده می شود.
انیمیشنفرهنگ فارسی معین(اَ مِ ش ِ) [ انگ . ] (اِ.) شیوه ای در فیلمسازی که در آن با گرفتن عکس های پی در پی از عروسک ، نقاشی ، نوشته و مانند آن تصویر متحرک تهیه شده و فیلم ساخته می شود، تصاویر متحرک ، پویانمایی .