پیشینیa prioriواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گزاره یا مفهوم یا استدلالی که بدون رجوع به تجربه توجیهپذیر باشد
تپۀ شنیsand humpواژههای مصوب فرهنگستانتپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
صافی شنیsand filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و بهصورت لایهلایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده میکنند
آبسنگ ماسهایsand reefواژههای مصوب فرهنگستانسد یا پشتۀ کوتاهی از ماسه در امتداد کرانۀ دریاچه یا دریا که با جریان آب یا موج شکل میگیرد متـ . سد ماسهای sandbar
صافش شنی تندrapid sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب پس از زلالسازی از بستری شنی عبور داده میشود تا بقایای ذرات آن گرفته شود
صافش شنی کندslow sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب از میان بستری شنی با خصوصیات مشخص به سمت پایین پرانشت میکند و در خلال آن براثر فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و زیستی خالصتر میشود
پیشینیانلغتنامه دهخداپیشینیان . (ص ، اِ) ج ِ پیشین . متقدمین . قدماء. اسلاف . سابقین . سلف . (دهار). اوائل . گذشتگان . اقدمین . پیشینگان . مقابل پس آیندگان . مقابل پسینیان : این چنین بزم از همه شاهان کرا اندر خورست نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینیان بیار. <p cla
پیشینیبودگیapriorityواژههای مصوب فرهنگستاندرمورد یک مفهوم یا گزاره یا استدلال، کیفیت یا واقعیت پیشینی بودن
فرایندهای دیریکلهDirichlet processesواژههای مصوب فرهنگستانردهای از توزیعهای پیشینی بر روی مجموعة تمام اندازههای احتمال تعریفشده بر مجموعهای معین که ویژگیهای مشخصی دارند
احتمال پسینیposterior probability, a posteriori probabilityواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال یک پیشامد که پس از مشاهدۀ دادههای مربوط به متغیری تصادفی محاسبه میشود و در تقابل با احتمال پیشینیِ همان پیشامد قبل از مشاهدۀ دادههاست
استنباط بیزیBayesian inferenceواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در استنباط آماری که در آن پارامتر نامعلوم مورد برآورد دارای توزیع احتمال پیشینی است که از ترکیب آن با اطلاعات حاصل از دادهها، توزیعی پسینی به دست میآید که مبنای استنباط دربارۀ آن پارامتر است
برهان وجودیontological argumentواژههای مصوب فرهنگستاناستدلالی کاملاً پیشینی برای اثبات وجود خدا که براساس قدیمیترین تقریر آن ــ تقریر آنسِلم ــ از صرف مفهوم خدا بهعنوان کاملترین موجود، وجود خدا نتیجه میشود، چرا که کاملترین موجود وجود خارجی نیز دارد
مقدمیلغتنامه دهخدامقدمی . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ص نسبی ، اِ) اولی و پیشینی . (ناظم الاطباء). مقدم . برتر. بزرگ قوم . رئیس گروه : آن قوم زندانیان که نامزد یمن بودند مقدمی ایشان «وهرزبن به آفریدبن ساسان بن بهمن » و پول (پل ) نهروان که وکلاء سرای عزیز را اجلهم اﷲ است به عراق ا
پیشینیانلغتنامه دهخداپیشینیان . (ص ، اِ) ج ِ پیشین . متقدمین . قدماء. اسلاف . سابقین . سلف . (دهار). اوائل . گذشتگان . اقدمین . پیشینگان . مقابل پس آیندگان . مقابل پسینیان : این چنین بزم از همه شاهان کرا اندر خورست نامه ٔ شاهان بخوان و کتب پیشینیان بیار. <p cla
پیشینیبودگیapriorityواژههای مصوب فرهنگستاندرمورد یک مفهوم یا گزاره یا استدلال، کیفیت یا واقعیت پیشینی بودن
احتمال پیشینیprior probability, a priori probabilityواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال درنظرگرفتهشده برای پیشامدی بر پایۀ باورها و اطلاعات پیشین بدون استفاده از دادههای تجربی
توزیع پیشینیprior distribution, a priori distributionواژههای مصوب فرهنگستانتوزیع احتمالی که باورها و اطلاعات پیشین موجود یا مفروض دربارۀ پارامتر را تا زمانی معین و پیش از گردآوری تجربی دادهها توصیف میکند
چگالی پیشینیprior density, a priori densityواژههای مصوب فرهنگستانتابع چگالی احتمال پارامتر که باورها و اطلاعات پیشین دربارۀ پارامتر را خلاصه و توصیف کند
مرز پیشینیantecedent boundaryواژههای مصوب فرهنگستانمرزی که پیش از مسکون شدن منطقه و شکلگیری هویت فرهنگی متمایز تعیین شده باشد