پیشرسان سوخbulb forcerواژههای مصوب فرهنگستانشخص یا شرکتی که با مساعد کردن شرایط محیطی برای سوخ به تولید و پرورش گل میپردازد
شارسانلغتنامه دهخداشارسان . (اِ مرکب ) مخفف شارستان . شهرستان . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : برآورد پرمایه ده شارسان شد آن شارسانها کنون خارسان . فردوسی .ز داد و دهش وز خرید و فروخت تو گفتی همی شارسان برفروخت . <p class="
شارسانلغتنامه دهخداشارسان . (اِخ ) باغی بزرگ در دومنزلی اورگنج به خوارزم دیده شده بدین نام یعنی چارچمن که از هر خیابانی که می رفتی به حوضی رسیدی و باز چهار خیابان دیگر و بدین صورت تا آخر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). و رجوع به چارچمن شود.
شارسانلغتنامه دهخداشارسان . (اِخ ) نام کتابی است از فرزانه بهرام بن فرهاد پارسی که موسوم است به چهار چمن . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). و رجوع به شارستان و شارستان چهارچمن شود.
پیشرسانی سوخbulb forcingواژههای مصوب فرهنگستانتولید گلِ زودترازموعد در گیاهان سوخدار، با تأمین شرایط محیطی لازم متـ . پیشرسانی پیاز