عَذاراAdharaواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ اپسیلون کلب اکبر با قدر 1/5 که غول درخشانی از ردۀ ب2 به فاصلۀ 570 سال نوری از زمین است متـ . اپسیلون کلب اکبر Epsilon Canis Majoris
سردرِ بارگُنجcontainer door header, header bar, container headerواژههای مصوب فرهنگستانقاب بالایی چارچوب درِ بارگُنج
حضریلغتنامه دهخداحضری . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حضر. شهری باستانی است که نام او در اشعار عرب آمده است . (الانساب ).
پیوندینۀ چادرینهایomental graftواژههای مصوب فرهنگستانپیوندینهای از بافت چادرینهای، بهصورت بخشهای مجزا یا بههمپیوسته، که از آن در اعمال جراحی دستگاه گوارش برای پوشاندن نواحی بریدهشده و بخیهشده استفاده میشود
قالبگیری چادریbag mouldingواژههای مصوب فرهنگستانروشی در شکلدهی و پخت چندسازههای پلاستیکی با کمک ورقی منعطفکه فشار را دستکم بر یک سطح محصول بهصورت یکنواخت وارد میکند
یدک چادریtrailer tentواژههای مصوب فرهنگستانچادری که برای اقامت موقت بر روی یدک برپا و به پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود
سپیدچادریلغتنامه دهخداسپیدچادری . [ س َ / س ِ دُ ] (حامص مرکب ) چادر سپید داشتن . جامه ٔ سپید بر تن کردن . || بمجاز، بمعنی پاکی . درستی : روز رسید و محرمان عید کنید زین سبب روز چو محرمان زند لاف سپیدچادری .خاقا
نکوچادریلغتنامه دهخدانکوچادری . [ ن ِ دَ / دُ ] (حامص مرکب )نکوچادر بودن . صفت نکوچادر. رجوع به نکوچادر شود.
قالبگیری چادریbag mouldingواژههای مصوب فرهنگستانروشی در شکلدهی و پخت چندسازههای پلاستیکی با کمک ورقی منعطفکه فشار را دستکم بر یک سطح محصول بهصورت یکنواخت وارد میکند
یدک چادریtrailer tentواژههای مصوب فرهنگستانچادری که برای اقامت موقت بر روی یدک برپا و به پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود