چارتانلغتنامه دهخداچارتان . (اِخ ) قریه ای است از قرای قراباغ واقع در کنار ارس نزدیک به پل خداآفرین و از پل تا چارتان دو فرسخ و نیم مسافت دارد. (مرآت البلدان ج 1).
حرثانلغتنامه دهخداحرثان . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن الحارث بن محرث بن ثعلبة. رجوع به ذوالاصبع العدوانی شود.
حرثانلغتنامه دهخداحرثان . [ ح ُ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). || نام بطنی است . (سمعانی ).
حیرتانلغتنامه دهخداحیرتان . [ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حیرة. حیرة و کوفه . (منتهی الارب ). تثنیه ٔ حیره و کوفه ، با تغلیب . زیرا پایتخت ملوک عرب بوده است . (اقرب الموارد).
ارتیانلغتنامه دهخداارتیان . [ اَ ] (اِخ ) قریه ای از نواحی أستوا از اعمال نیشابور و ابوعبداﷲ الحسن بن اسمعیل بن علی الارتیانی النیسابوری (متوفی پس از 310 هَ . ق .) بدانجا منسوبست . (معجم البلدان ).