فرهنگ فارسی عمید
وسیلهای کوچک برای بریدن و تراشیدن که دارای دسته و تیغۀ تیز است و گاهی تیغۀ آن تا میشود و لبهاش در دسته فرومیرود.⟨ چاقو انداختن: = ⟨ چاقو زدن⟨ چاقو خوردن: (مصدر لازم) مورد اصابت چاقو قرار گرفتن.⟨ چاقو زدن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) با چاقو زخمی کردن.&lang