خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چسنگ
/časang/
معنی
۱. کسی که سرش موی نداشته باشد؛ کل؛ کچل؛ دغسر.
۲. (اسم) داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن یا به سبب دیگر پیدا شده باشد؛ داغ پیشانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چسنگ
لغتنامه دهخدا
چسنگ . [ چ َ س َ ](ص ) مردم کل و کچل را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آدمی کل را خوانند و آنرا کچل نیز خوانند. (جهانگیری ). مردم کچل . (فرهنگ نظام ) : سرمست کون فراخ چو در آب غرقه شدخاشاک وار بر سر آب آمد آن چسنگ . سوزنی (از جهانگیری ).|...
-
چسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹خشنگ› [قدیمی] časang ۱. کسی که سرش موی نداشته باشد؛ کل؛ کچل؛ دغسر.۲. (اسم) داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن یا به سبب دیگر پیدا شده باشد؛ داغ پیشانی.
-
چسنگ
فرهنگ فارسی معین
(چَ سَ) 1 - (ص .) کل ، کچل . 2 - (اِ.) داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا به علتی دیگر حاصل گردد.
-
جستوجو در متن
-
داغ بلندان
لغتنامه دهخدا
داغ بلندان . [ غ ِ ب ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نشانی باشد که به سبب سجده کردن بسیار در پیشانی مردم بهم می رسد. (ازبرهان ) (انجمن آرا). داغ بلند. چَسَنگ .