اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
اعصردیکشنری عربی به فارسیفشردن , چلا ندن , به زور گرفتن , غصب کردن , انتزاع کردن , پيچاندن , منحرف کردن
الودیکشنری عربی به فارسیگرداندن , پيچاندن , چلا ندن (پارچه) , زور اوردن , فشار اوردن , واداشتن , بزور قاپيدن و غصب کردن , چرخش , پيچش , گردش
عثرةدیکشنری عربی به فارسیقدم اشتباه وغلط , اشتباه در قضاوت , فشردن , له کردن , چلا ندن , فشار دادن , اب ميوه گرفتن , بزورجا دادن , زور اوردن , فشار , فشرده , چپاندن
چلالغتنامه دهخداچلا. [ چ ِ ] (اِ) چهل روزی که مرتاضان چله نشینند. (ناظم الاطباء). || چهل روز ایام نفاسی ، یعنی آن مدت پس از زائیدن که زن در آن ناپاک میباشد. (ناظم الاطباء).
چلالغتنامه دهخداچلا. [ چ ِ ] (اِ) چهل روزی که مرتاضان چله نشینند. (ناظم الاطباء). || چهل روز ایام نفاسی ، یعنی آن مدت پس از زائیدن که زن در آن ناپاک میباشد. (ناظم الاطباء).
کالاکچلالغتنامه دهخداکالاکچلا. [ ] (اِ) اسم هندی خربق اسود است که به فارسی خال زنگی نامند. (فهرست مخزن الادویه ).