چنبربازلغتنامه دهخداچنبرباز. [ چَم ْ ب َ] (نف مرکب ) بازی کننده با حلقه و چنبر : به طلسمی که بود چنبرسازبرکشیدش به چرخ چنبرباز.نظامی .
چنبربازیلغتنامه دهخداچنبربازی . [ چَم ْ ب َ ] (حامص مرکب ) کنایه ازرقص کردن و چرخ زدن . (آنندراج ) (غیاث ) : به مارافسایی آن طره و دوش به چنبربازی آن حلقه و گوش . نظامی .|| نوعی بازی که در سیرکها معمول است ، بدین طریق که اسب و سوار و د
چنبرسازلغتنامه دهخداچنبرساز. [ چَم ْ ب َ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ چنبر : به طلسمی که بود چنبرسازبرکشیدش به چرخ چنبرباز. نظامی .رجوع به چنبر و چنبر ساختن شود.
چنبربازیلغتنامه دهخداچنبربازی . [ چَم ْ ب َ ] (حامص مرکب ) کنایه ازرقص کردن و چرخ زدن . (آنندراج ) (غیاث ) : به مارافسایی آن طره و دوش به چنبربازی آن حلقه و گوش . نظامی .|| نوعی بازی که در سیرکها معمول است ، بدین طریق که اسب و سوار و د