ریلکهلغتنامه دهخداریلکه . [ ک ِ ] (اِخ ) رینر ماریا. نویسنده ٔ اتریشی (1875 - 1926 م .). وی مدتی از عمر خود را در نظام گذرانید و به روسیه و بالکان سفر کرد و اولین اثر خود را به نام «کتاب ساعات » در سال <span class="hl" dir="lt
رالیغلغتنامه دهخدارالیغ. (اِخ ) تلفظ ترکی رالیگ و آن قصبه ای است در ممالک متحده ٔ امریکا. رجوع به رالیگ در این لغت نامه شود.
یرالیغلغتنامه دهخدایرالیغ. [ ی َ ] (معرب ، اِ) ج ِ یرلیغ و آن کلمه ٔ مغولی است به معنی حکم و فرمان و اجازت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یرلیغ و یرلغ شود.
یرلغلغتنامه دهخدایرلغ. [ ی َ ل ِ ](مغولی ، اِ) مخفف یرلیغ و به معنی آن . (یادداشت مؤلف ). یرلیغ. (ناظم الاطباء). فرمان و حکم : در یرلغ غم تو ز بس ناله های سخت خون شد دل چریک و رعایا و لشکری . پوربهای جامی .یرلغ بده ای سایه ٔ خوبان