چپو شدن

مترادف

۱. غارت شدن، بهتاراج رفتن، تاراج شدن، چپاول شدن، تاراجشدن، به غارت رفتن، به یغما رفتن
۲. به هدررفتن، پایمال شدن

جست‌وجوی دقیق

چپو شدن

لغت‌نامه دهخدا

چپو شدن . [ چ َ پ َ / پُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غارت شدن . چپاول شدن .به یغما رفتن . || خورده شدن یا برداشته شدن بعضی خوردنی ها بوسیله ٔ یک یا چند کس با عجله و شتاب ، آنچنانکه سهمی برای دیگران نماند یا پیش از وقت تمام شود. تمام شدن و از میان رف

چپو شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

اعتبار و درستی‌سنجی

verification & validation, V&V

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مجموعۀ دو مرحله اعتبارسنجی و درستی‌سنجی نرم‏افزار

جزیرة راست‌گرد ورود و خروج

right-in right-out island

واژه‌های مصوب فرهنگستان

محوطة مثلثی‌شکل برآمده‌ای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم می‌شود

قدر یو

U magnitude

واژه‌های مصوب فرهنگستان

قدر عبوری از پالایۀ یو

عپ

AP

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← عمودینة پاشنه

تماس و برخاست

touch-and-go

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد به‌دفعات با باند تماس مختصر پیدا کند

جست‌وجوی متن

هَپَرو کردن

گویش تهرانی

بالا کشیدن، چپو کردن

چپاول

فرهنگ فارسی عمید

غارت؛ یغما؛ تاراج؛ چپو.

چپاول کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

غارت کردن، بهتاراج بردن، بهیغما بردن، تاراج کردن، چپو کردن

تاراج

فرهنگ مترادف و متضاد

بردابرد، چپاول، چپو، غارت، لاش، نهب، یغما

چپو کردن

لغت‌نامه دهخدا

چپو کردن . [ چ َ پ َ /پُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپاول کردن . غارت کردن . یغماکردن . تاراج کردن . چاپیدن . رجوع به چپو و چپوچی و چاپیدن و غارت کردن و تاراج کردن و چپاول کردن شود.

جست‌وجوی هم‌آغاز

چپو

لغت‌نامه دهخدا

چپو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه که در 82هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 24/5هزارگزی خاور شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب واقع شده . کوهستانی و معتدل است و <span class="hl" dir="l

چپو

لغت‌نامه دهخدا

چپو. [ چ َ پ َ / پُو ] (ترکی ، اِ) تاخت و تاراج و یغما. (ناظم الاطباء).مأخوذ از چپاول ترکی بمعنی غارت . (از فرهنگ نظام ).چپاول . تالان . اغاره . نهب . چپاولگری . غارتگری . یغماگری . رجوع به چپاول و چپاولگری و تاراج و یغما شود.