برائللغتنامه دهخدابرائل . [ ب ُ ءِ ] (ع اِ) موی گردن خروس . (آنندراج ). پرهای گرداگرد گردن مرغ یا خاص است به یال شوات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برائلی . (منتهی الارب ).- ابوبرائل ؛ خروس . (منتهی الارب ) (آنندراج ).- برائل الارض ؛ گیا
بروگللغتنامه دهخدابروگل . [ بْرو / ب ُ گ ِ ] (اِخ ) خاندانی مشهور از نقاشان فلامانی ، که از آن جمله اند:- پیر مشهور به پیر بروگل قدیم ؛ در حدود 1530 م . متولد شد و بسال 1
بروللغتنامه دهخدابرول . [ ب ِ ] (اِخ ) پیر دُ. کاردینال فرانسوی . وی بسال 1575م . متولد شد و در سال 1629 م . درگذشت . او جداً به استقرار فرقه ٔ کارملیط در فرانسه کمک کرد و اجتماع مذهبی «اراتوار» را دایر نمود. برول یکی از عامل