کارثلغتنامه دهخداکارث . [ رِ ] (ع ص ) کار در اندوه دراندازنده : امر کارث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : بنیاد سرائی فرموده بود... بسبب حادثه ٔ کارثه ای او ناتمام بماند و فرزندان او از او اعراض کردند و بدان فال بد زدند تا خراب شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص <span class="
کارت تلفنdebit card, prepaid card 1, prepaid telephone card, calling cardواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کارت اعتباری که میتوان با آن بدون پرداخت نقدی از خدمات تلفن شهری، بینشهری یا بینالمللی بهرهمند شد
کارت برنامهwindscreen cardواژههای مصوب فرهنگستانلوحی برای نمایش مقصد و دیگر اطلاعات مربوط که معمولاً در سمت راست و پایین شیشۀ جلوی وسیلۀ نقلیۀ عمومی قرار داده میشود
کارت پروازboarding cardواژههای مصوب فرهنگستانمجوز ورود مسافر به هواپیما که معمولاً شمارۀ صندلی در آن قید میشود
کارت غیرلمسیcontactless cardواژههای مصوب فرهنگستانکارتی که تراشهای در درون آن تعبیه شده و برای انتقال دادههای آن کافی است آن را به پایانه نزدیک کرد
کارت هوشمندsmart cardواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کارت پلاستیکی که یک ریزپردازنده در آن تعبیه شده است و کاربردهای مختلف دارد ازجمله پرداختهای مالی
کارثيدیکشنری عربی به فارسیوابسته به کتاب مکاشفات يوحنا , وابسته بتحولا ت عظيم , مصيبت بار , فاجعه انگيز
کارثةدیکشنری عربی به فارسیبلا , بيچارگي , بدبختي , مصيبت , فاجعه , سيل بزرگ , طوفان , تحولا ت ناگهاني وعمده , عاقبت داستان , بلا ي ناگهاني , حادثه بد , ستاره ء بدبختي
کوارثلغتنامه دهخداکوارث . [ ک َ رِ ] (ع اِ) ج ِ کارث . (اقرب الموارد). ج ِ کارث و کارثة. مسببات اندوه سخت . (فرهنگ فارسی معین ). کارهای محنت آور و دشوار. (ناظم الاطباء). کارهای در اندوه اندازنده . (از آنندراج ) : چه ما همه عرضه ٔ آسیب آفات و پایمال انواع صدمات اوییم و ن
کارلغتنامه دهخداکار. (اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار. (ناظم الاطباء). آنچه کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است . (فرهنگ نظام ). امر. شأن . اقدام . رفتار. رفتار و کردار : کار بوسه چو آب خو
کارثيدیکشنری عربی به فارسیوابسته به کتاب مکاشفات يوحنا , وابسته بتحولا ت عظيم , مصيبت بار , فاجعه انگيز
کارثةدیکشنری عربی به فارسیبلا , بيچارگي , بدبختي , مصيبت , فاجعه , سيل بزرگ , طوفان , تحولا ت ناگهاني وعمده , عاقبت داستان , بلا ي ناگهاني , حادثه بد , ستاره ء بدبختي