کارطرازلغتنامه دهخداکارطراز. [ طَ ](نف مرکب ) آراینده و روبراه کننده ٔ کار : کار من آن به که این و آن نطرازندکآنکه مرا آفرید کارطراز است .خاقانی .
کارطرازفرهنگ فارسی عمیدروبهراهکنندۀ کار؛ کسی که کاری را روبهراه میکند: ◻︎ کار من آن بِه که این و آن نطرازد / کآن که مرا آفرید کارطراز است (خاقانی: ۸۲۹).
طرازفرهنگ فارسی عمید۱. = طرازیدن۲. طرازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دینطراز، کارطراز، مدیحطراز، ملکطراز: ◻︎ کار من آن به که اینوآن نطرازند / کآنکه مرا آفرید کارطراز است (خاقانی: ۸۲۹).
طرازیدنلغتنامه دهخداطرازیدن . [ طِ / طَ دَ ] (مص ) آرایش دادن . پیرایش کردن . (آنندراج ). آراستن . پیراستن . || راست کردن . ترتیب کردن . تنظیم کردن . ساختن : خود برآورد و باز ویران کردخود طرازید و باز خود بفترد . <p class="aut