کارگانrepertoryواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعۀ آثار موسیقایی مربوط به زمان یا مکانی خاص 2. مجموعۀ آثاری که یک نوازنده یا خواننده یا سازگان/ ارکستر یا رهبر سازگان در سابقۀ کاری خود دارد و بهطور معمول بخشی از آن را برای اجرا انتخاب میکند متـ . مجموعهآثار اجرایی
کارانلغتنامه دهخداکاران . (اِخ ) یکی از باغهای چهارگانه ٔ معروف اصفهان در قدیم ، برکنار زاینده رود : مرا هوای تماشای باغ کاران است که پیش اهل خرد خوشترین کار آن است برای جرعه ٔ آب حیاتش اسکندرچه سالهاست که سرگشته و پریشان است بزیر سایه ٔ طوبی وش صنوب
کارانلغتنامه دهخداکاران . (نف ) در حال کاشتن . در حال کشتن . در ترکیب آید. || کارندگان . در ترکیب : کشتکاران ، بذرکاران .
کارچانلغتنامه دهخداکارچان . (اِخ ) دهی جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ، واقع در 48000 گزی جنوب خاوری فرمهین کنار شوسه ٔ اراک به قم . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 954 تن .آب از قنات . محصول آنجا غلات ، چغندرقند، انگور، م
کاریانلغتنامه دهخداکاریان . (اِخ ) دهی از دهستان پائین خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 56هزارگزی جنوب قصبه ٔ رود، در 2هزارگزی باختر راه مالرو عمومی نیازآباد به شاهرخت . جلگه و معتدل و گرمسیر و دارای <span class="hl"
کارگان الگوmodel repertoryواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ آهنگهای سنتی موجود در یک فرهنگ موسیقایی که از آن بهعنوان الگویی برای اجرا یا بداههپردازی استفاده میشود متـ . مجموعهآثار اجرایی الگو
گنه کارهلغتنامه دهخداگنه کاره . [ گ ُ ن َه ْ رَ / رِ ] (ص مرکب ) گناه کار. گنهکار : گنه کارگان را هراسان کنیم ستمدیدگان را تن آسان کنیم .فردوسی .
کارگان الگوmodel repertoryواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ آهنگهای سنتی موجود در یک فرهنگ موسیقایی که از آن بهعنوان الگویی برای اجرا یا بداههپردازی استفاده میشود متـ . مجموعهآثار اجرایی الگو