لغتنامه دهخدا
کاغ . (اِ) آتش باشد که به عربی نار گویند. (برهان ). اسم است از کاغیدن بمعنی ناله و فریاد. شایداین معنی از بیت ذیل مولوی بغلط استنباط شده باشد ودرین بیت بمعنی ناله و فریاد کردن است : آنکه آتشهای عالم ز آتش او کاغ کردتا فسون میخواند عشق و بر دل ا