کانالفرهنگ فارسی عمید۱. مجرای مصنوعی عبور آب برای حمل و نقل؛ ترعه: کانال پاناما.۲. مجرای عبور آب برای آبیاری، انتقال فاضلاب، و مانند آنها.۳. مجرایی از جنس ورق آهن گالوانیزه برای هدایت هوا: کانال کولر.۴. مسیری که برای عبور دادن کابلهای برق یا مخابرات، لولههای گاز، یا آب در زمین یا در دیوار ایجاد میک
قناةدیکشنری عربی به فارسیکانال يا مجراي اب , قنات , () ترعه , زه اب , مجراي فاضل اب , کاريز , ابراه , ترعه زدن , حفرترعه کردن , ابراه ساختن , شياردار کردن , دريا , کندن (مجرا يا راه) , هرگونه نقل وانتقال چيز يا انديشه ونظر و غيره , ترعه , مجرا , خط مشي
کانالفرهنگ فارسی عمید۱. مجرای مصنوعی عبور آب برای حمل و نقل؛ ترعه: کانال پاناما.۲. مجرای عبور آب برای آبیاری، انتقال فاضلاب، و مانند آنها.۳. مجرایی از جنس ورق آهن گالوانیزه برای هدایت هوا: کانال کولر.۴. مسیری که برای عبور دادن کابلهای برق یا مخابرات، لولههای گاز، یا آب در زمین یا در دیوار ایجاد میک
حسن زئی کاناللغتنامه دهخداحسن زئی کانال .[ ح َ س َ ] (اِخ ) نهریست به فاصله ٔ 23500 گز در جنوب قریه ٔ سیف اﷲ در علاقه ٔ حکومت درجه اول سپین بولدک مربوط به ولایت قندهار که بین 65 درجه و 1 دقیقه طول الب
گوادال کاناللغتنامه دهخداگوادال کانال . (اِخ ) وادی القنار. یکی از جزایر آتش فشان مجمعالجزایر سالومون که 15000 تن جمعیت دارد. محصول آن مغز نارگیل است . در سال 1942 و 1943 م . گوادال کانال عرصه ٔ نبرد
گوادال کاناللغتنامه دهخداگوادال کانال . (اِخ ) شهری از اسپانیا که در کنار یکی از شعب رود ویار واقع شده و 6600 تن جمعیت دارد. محصولات آن عبارت است از روغن ، شراب ، بادام ، معادن مس ونقره و آهن . رجوع به لاروس کوچک و غوآدالقنال شود.
لاکاناللغتنامه دهخدالاکانال . (اِخ ) ژُزِف . عالم مشهور و عضو کنوانسیون . مولد سِر (آریژ) . (1614 -1845 م .).