کدورت آوردنلغتنامه دهخداکدورت آوردن . [ ک ُ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) ملال آوردن . اندوه آوردن . آزردگی آوردن . (از ناظم الاطباء): ذکر کدورت کدورت آرد. (جامع التمثیل ).
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز