کدورت زدایلغتنامه دهخداکدورت زدای . [ ک ُ رَ زِ ] (نف مرکب ) زداینده ٔ تیرگی و آلودگی و ناپاکی : کو فر او که بود ضیابخش آفتاب کو لطف این که بود کدورت زدای خاک .خاقانی .
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز
ابوسعدلغتنامه دهخداابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن ابی منصور نیشابوری . ملقب به محیی الدین . فقیه شافعی . مولد او به سال 476 هَ . ق . بناحیه ٔ طریثیث نیشابور بود. ابن خلکان در وصف او گوید: استاد متأخرین و یگانه ٔ آنان در علم و زهد بود. فقه از حجةالأس
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز
کدورتلغتنامه دهخداکدورت . [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) کدورة. تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). آلودگی و ناپاکی .مقابل صفا و صفوت . (فرهنگ فارسی معین ) : داد صفاهان ز ابتدام کدورت گرچه صفا باشد ابتدای صفاهان . خاقانی .کدورت روز ز