قدوملغتنامه دهخداقدوم . [ ق َ ] (ع ص ) نیک مبارز. || دلیر. || بسیار پیش درآینده . || (اِ)تیشه . ج ، قدائم و قُدُم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کدومطبخلغتنامه دهخداکدومطبخ . [ ک َ م َ ب َ ] (اِ مرکب ) ظرفی که گدایان بی نوا طعام را در آن طبخ کنند. (آنندراج ) : تا برد بهره ز خوان کرمش می گرددسر فغفور کدو مطبخ دست فقرا. شفیع اثر (از آنندراج ).ابدال فلک نه فقر و ثروت دارداز ک
کدومطبخلغتنامه دهخداکدومطبخ . [ ک َ م َ ب َ ] (اِ مرکب ) ظرفی که گدایان بی نوا طعام را در آن طبخ کنند. (آنندراج ) : تا برد بهره ز خوان کرمش می گرددسر فغفور کدو مطبخ دست فقرا. شفیع اثر (از آنندراج ).ابدال فلک نه فقر و ثروت دارداز ک