خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کراشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کراشیدن
/karāšidan/
معنی
آشفته و پریشان کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کراشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹گراشیدن› [قدیمی] karāšidan آشفته و پریشان کردن.
-
کراشیدن
لغتنامه دهخدا
کراشیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) تباه شدن کار. (ناظم الاطباء) (برهان ). || پریشان گردیدن . (برهان ). پریشان گردیدن و مشوش شدن خاطر. پاشیده و منتشر گشتن . (ناظم الاطباء). پاشیدن و آشفتن کار. مختل شدن . اختلال یافتن . (یادداشت مؤلف ) : بتا تا جدا گشتم از رو...
-
کراشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) تباه شدن کار، پریشان شدن .
-
واژههای مشابه
-
کَراچیدن،کَلاچیدن ،کَراشیدن،
لهجه و گویش تهرانی
خاراندن و خراشیدن
-
کلاشیدن ،کراشیدن ، کلاچیدن ،خراشیدن
لهجه و گویش تهرانی
خاراندن، خاراندن، خارش کردن،خراشیدن:کچل کچل کلاچه.
-
جستوجو در متن
-
گراشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] garāšidan = کراشیدن
-
کراش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کراشیدن) [قدیمی] karāš ۱. =کراشیدن۲. پریشانی؛ آشفتگی.
-
کراشنده
لغتنامه دهخدا
کراشنده . [ ک َ ش َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از کراشیدن . (یادداشت مؤلف ). خراشنده . رجوع به کراشیده و کراشیدن شود.
-
کراشیده
لغتنامه دهخدا
کراشیده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) پاشیده . (برهان ). پاشیده شده . (ناظم الاطباء). || آشفته وپریشان گردیده . (برهان ) (ناظم الاطباء) : جماعتی از حریفان را دیدم مخمور شراب شبانه برخاسته وسر و روی کراشیده و خانه عظیم برایشان نامرتب . (لباب الالباب ...
-
آشفتن
لغتنامه دهخدا
آشفتن . [ ش ُ ت َ ] (مص ) خشم گرفتن . غضب کردن . خشمگین شدن . تیز شدن . از جا دررفتن . تافته شدن : ز خاقان مقاتوره آمد بخشم یکایک برآشفت و بگشاد چشم . فردوسی .بروز چهارم برآشفت شاه بر آن موبدان نماینده راه که گر زنده تان دار باید بسود... فردوسی .همه ...