کرامات فروشلغتنامه دهخداکرامات فروش . [ ک َ ف ُ ] (نف مرکب ) متظاهر به داشتن کرامات . عرضه کننده ٔ کرامات ریائی : ای کرامات فروشان دم و افسون شماعلت افزود که معلول ریائید همه .خاقانی .
کراماتلغتنامه دهخداکرامات . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کرامت . (یادداشت مؤلف ). چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد. کرامتها. (ناظم الاطباء) : عشق چو در پرده کرامات شدچون بدرآمدبه خرابات شد. نظامی .از مرگ براهیم
کراماتفرهنگ فارسی معین(کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ کرامة . کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده می شود.
نمایش کراماتmiracle playواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نمایش در قرون وسطی که براساس زندگی قدیسان و رویدادهای شگفتانگیز و مفاهیم کتاب مقدس اجرا میشد
کراماتلغتنامه دهخداکرامات . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کرامت . (یادداشت مؤلف ). چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد. کرامتها. (ناظم الاطباء) : عشق چو در پرده کرامات شدچون بدرآمدبه خرابات شد. نظامی .از مرگ براهیم
کراماتفرهنگ فارسی معین(کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ کرامة . کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده می شود.
کراماتلغتنامه دهخداکرامات . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کرامت . (یادداشت مؤلف ). چیزهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد. کرامتها. (ناظم الاطباء) : عشق چو در پرده کرامات شدچون بدرآمدبه خرابات شد. نظامی .از مرگ براهیم
کراماتفرهنگ فارسی معین(کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ کرامة . کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده می شود.
نمایش کراماتmiracle playواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نمایش در قرون وسطی که براساس زندگی قدیسان و رویدادهای شگفتانگیز و مفاهیم کتاب مقدس اجرا میشد