صافش کرانهایbank filtrationواژههای مصوب فرهنگستاندروننشت القایی آب رودخانه از میان لایههای شن کنارۀ رودخانه با هدف ارتقای کیفیت آب
قرونهلغتنامه دهخداقرونه . [ ق َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور در 36 هزارگزی جنوب چکنه بالا. کوهستانی و هوای آن معتدل است و 236 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . شغل اهالی زراعت است . راه مالرو د
صافش کرانهایbank filtrationواژههای مصوب فرهنگستاندروننشت القایی آب رودخانه از میان لایههای شن کنارۀ رودخانه با هدف ارتقای کیفیت آب
کرانه جویلغتنامه دهخداکرانه جوی . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) کرانه جوینده . گوشه گیر. دوری گزین : ای تن به کرانه ای برون شوزیرا که خرد کرانه جوی است . حمیدالدین بلخی .رجوع به کرانه جستن و کرانه گرفتن
کرانه جستنلغتنامه دهخداکرانه جستن . [ ک َ ن َ / ن ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) کرانه گرفتن . کرانه کردن . دوری جستن : خبر نداری کز بس کرانه جویی و کبرمیان جانم بیرحم وار بگسستی . خاقانی .رجوع به کرانه گرفتن و
کرانه گرفتنلغتنامه دهخداکرانه گرفتن . [ ک َ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اعتزال جستن . عزلت گزیدن . (یادداشت مؤلف ). کرانه کردن . کرانه جستن : چون دشمنان کرانه گرفتی ز دوستان تا قول دوستان من اندر تو گشت راست . <p class="aut
زبرکرانهایsupralittoralواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ناحیهای بستری که دقیقاً بالای خط فراکِشَند قرار دارد
زیرکرانهایsublittoralواژههای مصوب فرهنگستانویژگی ناحیهای بستری که دقیقاً زیر خط فروکِشَند قرار دارد
صافش کرانهایbank filtrationواژههای مصوب فرهنگستاندروننشت القایی آب رودخانه از میان لایههای شن کنارۀ رودخانه با هدف ارتقای کیفیت آب