کرسوعةلغتنامه دهخداکرسوعة. [ ک ُ ع َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کُرسُعة. (از اقرب الموارد). رجوع به کرسعة شود.
کرسوعلغتنامه دهخداکرسوع . [ ک ُ ] (ع اِ) استخوان برآمده ٔ پیوند سردست از سوی خنصر. || استخوانک خردگاه نزدیک بند دست ستور و گوسپند و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، کَراسِع. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
کرسعةلغتنامه دهخداکرسعة. [ ک ُ س ُ ع َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کرسوعة. (اقرب الموارد). رجوع به کرسوعة شود.