پذیرفتاریsusceptibilityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت قطبش پدیدآمده در جسم به میدان الکتریکی وارد بر جسم
استعداددیکشنری فارسی به انگلیسیability, ably _, aptitude, bent, birth, capacity, endowment, facility, faculty, flair, head, instinct, makings, nature, part, potency, potentiality, proneness, susceptibility, talent, tendency, touch, turn
پذیرفتاری الکتریکیelectric susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای تعیین قطبشپذیری محیط دیالکتریکی
پذیرفتاری اولیهinitial susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانحاصل تقسیم مغناطش نمونهای در یک میدان مغناطیسی کوچک بر آن میدان
پذیرفتاری پادفِرّومغناطیسیantiferromagnetic susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای پاسخ مغناطیسی مادۀ پادفِرّومغناطیسی هنگامی که در معرض میدان خارجی قرار گیرد