کشورگانconfederationواژههای مصوب فرهنگستاناتحادیهای مرکب از چند ایالت خودمختار یا کشور که با حفظ حاکمیت خود برای نیل به اهداف مشترک، امور سیاست خارجی و دفاعی را در یکی از ایالتها یا کشورها متمرکز میکنند
قصاریانلغتنامه دهخداقصاریان .[ ق َص ْ صا ] (اِخ ) فرقه ای هستند از صوفیه ، و آنان را ملامتیان یا حمدونیان نیز خوانند. این فرقه بر طریقت ابوصالح حمدون بن احمدبن عمارة قصار هستند. (کشف المحجوب هجویری ص 228). رجوع به قصار (حمدون ...) شود.
خط قصارانلغتنامه دهخداخط قصاران . [ خ َطْ طِ ق َص ْ صا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) داغ گازران که بر جامه ها کنند که تا معلوم شود از فلان است . (آنندراج ) : چشمه ٔ مهر تو داغی است که هرگز نرودز دل سوختگان همچو خط قصاران .سیف الدین اسفرنگی (از آنن
قیصرانلغتنامه دهخداقیصران . [ ق َ / ق ِ ص َ ] (اِ) نام پرده ای است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ) : به جوش اندرون دیگ بهمنجنه به گوش اندرون بهمن و قیصران .منوچهری (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کسرانلغتنامه دهخداکسران . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم بالابخش سیردان شهرستان زنجان . کوهستانی و سردسیر است و 80تن سکنه دارد. و دارای معادن زاج سیاه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).