کندکاریلغتنامه دهخداکندکاری . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) صفت کندکار. (دهخدا). عمل کندکار. رجوع به کندکار شود.
کندکارلغتنامه دهخداکندکار. [ ک ُ ] (ص مرکب ) که کار کند کند. بطی ءالانتقال . بطی ٔالعمل . مقابل تندکار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
غلاملغتنامه دهخداغلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی . (از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا حد بلوغ . و فارسیان غلام به