کهیالغتنامه دهخداکهیا. [ ک َهَْ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم بالاست که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 214 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
کهالغتنامه دهخداکها. [ ک َ ] (ص ) خجل و شرمنده و منفعل . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (از برهان ). خجل و شرمنده . (آنندراج ) : به دست خود که کند با خود این که من کردم کهای توبه ام آخر ز احمقی تا کی ؟ نزاری (از فرهنگ رشیدی ).چه
کهاءلغتنامه دهخداکهاء. [ ک ِ ] (ع مص ) کاهاه مکاهاة و کهاء؛ مفاخرت کرد آن را. (ناظم الاطباء). رقابت کردن در مفاخرت . (از فرهنگ جانسون ). رجوع به مکاهاة شود.
کهیانهلغتنامه دهخداکهیانه . [ ک َهَْ ن َ / ن ِ ] (اِ)کهیانا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهیانا شود.
کهیانالغتنامه دهخداکهیانا. [ ک َهَْ ] (معرب ، اِ) (از سریانی ) دوایی است که آن را به عربی عودالصلیب گویند، بر مصروع آویزند نافع باشد. (از برهان ). عودالصلیب . (از دزی ج 2 ص 496). در فهرست مخزن الادویه آمده : «کهیانا به سریانی ع
کهیانهلغتنامه دهخداکهیانه . [ ک َهَْ ن َ / ن ِ ] (اِ)کهیانا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهیانا شود.
کهیانالغتنامه دهخداکهیانا. [ ک َهَْ ] (معرب ، اِ) (از سریانی ) دوایی است که آن را به عربی عودالصلیب گویند، بر مصروع آویزند نافع باشد. (از برهان ). عودالصلیب . (از دزی ج 2 ص 496). در فهرست مخزن الادویه آمده : «کهیانا به سریانی ع